بسم الله الرحمن الرحیم
إن الروافض شر من وطئ الحصي من کل إنس ناطق أو جان
شيعيان رافضي بدترين فرقه از فرق منتسب به قبله و خبيث ترينشان و دروغگوترينشان و جاهل ترينشان نسبت به معقول و منقول هستند. جميع بزرگان دين بر اين سخن تأکيد کرده اند و شهرت اقوالشان در اين باره از ذکرآن کفايت مي کند.
اما سخن آگاه ترين شخص درباره آنها و نابودکننده ترين باطلشان و شديدترين رسواکننده عقائد و ريشه کن کننده چرندياتشان، يعني شيخ الاسلام ابن تيميه (درفتاوي28/479) براي ما کافي است آنجا که مي گويد:
«براي همين اين فرقه دروغگوترين فرقه اين امت هستند و در فرق منتسب به قبله هيچ فرقه اي ازآنها دروغگوتر نيست و هيچ کس بيشتر از آنها کذب را تصديق نکرده و صدق را تکذيب نکرده است».
اما سخن آگاه ترين شخص درباره آنها و نابودکننده ترين باطلشان و شديدترين رسواکننده عقائد و ريشه کن کننده چرندياتشان، يعني شيخ الاسلام ابن تيميه (درفتاوي28/479) براي ما کافي است آنجا که مي گويد:
«براي همين اين فرقه دروغگوترين فرقه اين امت هستند و در فرق منتسب به قبله هيچ فرقه اي ازآنها دروغگوتر نيست و هيچ کس بيشتر از آنها کذب را تصديق نکرده و صدق را تکذيب نکرده است».
و مي گويد(58/481): «آنقدر کذب و افتراء که درکتب آنها درباره پيامبر صلي الله عليه وسلم و صحابه و نزديکانش ديده ايم، در تورات و انجيل اهل کتاب به آن اندازه دروغ نيافتيم».
و براي خفت و شرمساري روافض همين بس که هيچگاه دشمن به دارالاسلام حمله ورنشده مگر اينکه روافض با او عليه اهل اسلام متحد شده اند، وتاريخ قديم و جديد بر اين مساله شاهد است.
از ابن علقمي رافضي که مغول را براي نابودي خلافت در بغداد ياري کرد گرفته و مانندش نصيرالدين بلکه نصيرالشرک طوسي..
ابن اثير در تاريخش (الکامل) ذکر کرده که اين عبيديان (شيعيان حاکم بر مصر در قرن چهارم و پنجم) بودند که صليبيان را به سوي بلاد شام دعوت کردند و به آنها وعده پيروزي بر خلافت سني در بغداد را دادند.
پس از آن هنگامي که لشکر دولت عثماني، وین، پايتخت امپراطوري اتريش (ابرقدرت اروپا درآن زمان) را به محاصره درآورده بودند و مشغول تلاش براي فتح آن شهر بودند، دولت صفوي از اين مساله سوء استفاده کرد و به عراق حمله کرد و اهل سنت و علماء و مساجدشان را به ويراني کشيد..که موجب شد ارتش سليمان القانوني از پايتخت امپراطوري اروپا عقب نشيني کند..و اين آخرين نقطه اي بود که عثماني ها در اروپا به آن رسيدند و خیانت روافض مانع پيشروي شد..خیانتی که در هر زمان و مکان تکرار مي شود..
و امروز نیز جرائم و جنایتهایشان در حق برادران اهل سنتمان در عراق را می بینیم، جنایتهایی که در آن فرقی میان جوان و پیر و زن و کودک قائل نیستند، نه حرمتی را نگاه می دارند و نه در حق مومنان عهد و پیمان و رابطه خویشاوندی را رعایت می کنند..
و قبل از اينان برادران روافضشان در افغانستان پا به پاي پيمان شمالي و سرورشان آمريکاي صليبي ضد برادران مجاهدمان در آنجا ايستادند.
اما در ايران راه عبور مجاهدين را بستند تا شيطان بزرگشان (امريکا) را ازخود راضي کنند، در حالي که براي فريب مردم آمريکا را شيطان مي نامند!! اگرنه چرا امروز زندانهایشان پر از برادران مجاهدمان از گوشه گوشه ی دنیاست فقط به این گناه که اهل سنت هستند؟؟..
اینها جدای از جنایتهایشان در حق اهل سنت در ایران است . تمامی اینها بخشی از بغض و کینه آنها در قبال اهل سنت را روشن می شازد .. و آنچه در سینه مخفی دارند بسی بزرگتر است..
و خيانت روافض به اهل سنت و ايستادنشان در کنار دشمنان اهل سنت و ياري دادنشان عليه آنها امري مشهور درتاريخ مي باشد که خود روافض نيز نمي توانند آن را منکر شوند، چرا منکر آن شوند در حالي که به آن افتخار مي کنند.
اگر خواستي به کتاب "حکومت اسلامي" تأليف خميني مراجعه کن و ببين که چگونه خميني در صفحه 128 نصيرالشرک طوسي را ستايش کرده و بر فقدانش حسرت ميیخورد تا آنجا که می گوید: «مردم احساس خسران و ضرر مي کنند!! به خاطر فقدان خواجه نصير الدين طوسي و امثالش که خدمات بزرگي به اسلام کردند!!».
و اين طوسي کسي است که ابن قيم در کتاب اغاثة اللهفان (1/287) در مورد وی مي گويد: «و وقتي نوبت به نصيرالشرک و الکفر، ملحد و وزيرملحدان، نصير طوسي، وزيرهلاکو، رسيد دلش را نسبت به پيروان پيامبر واهل دينش خنک کرد:آنها را از دم تيغ گذراند تا دل برادران ملحدش را خنک کند و خودش نيز دلش خنک شود، خليفه و قضات و فقهاء و محدثين را کشت و فلاسفه و منجمان (جادوگران که با توجه به وضعيت ستارگان ادعای غيب گويي مي کردند!!) و دهريون و ساحران را باقي گذارد و اوقاف مدارس و مساجد و خانقاه ها را در اختيار آنان گذارد و آنها را دوستان و خواص خود قرار داد و در کتبش به دفاع از عقيده قدمت عالم و بطلان معاد و انکار صفات پروردگار پرداخت».
ديدي؟؟ اين است خدمات بزرگي که خميني به خاطر آنها او را مي ستايد!!
و لابد اين است خدمات بزرگي که آن را براي اسلام و مسلمين آرزو مي کنند و درهر زمان به دنبالش هستند!! و براي همين، مجرمانشان در عراق و افغانستان و ايران به اهل سنت اين خدمات بزرگ را ارائه مي دهند!!
و بدين خاطر شيخ الاسلام ابن تيميه در "الفتاوي" بعداز اينکه تکفير اهل اسلام توسط روافض را ذکر مي کند، مي گويد: «و بدين خاطر است که آنها کفار را عليه جمهور مسلمين ياري مي دهند؛ مغول را عليه جمهور مسلمانان ياري دادند و يکي از عوامل اصلي حمله چنگيزخان به بلاد اسلام و نيز آمدن هلاکو به بلاد عراق بودند..و بدين خاطر است که آنها را مي بينيم که مغول و اروپا را عليه مسلمين ياري دادند و از پيروزي اسلام بسيار غمگين مي گردند و نيز وقتي مسلمين ساحل درياي مديترانه -عکه و..- را فتح کردند، همه مردم ديدند که چگونه به ياري نصاري شتافتند و آنها را بر مسلمين ترجيح دادند، و همه اينها که ذکر کردم گوشه اي از جنايت هايشان است و گرنه مسئله از اين بزرگتر است...آنها يهود و نصاري و مشرکين را به دوستي گرفته و عليه مسلمين ياري مي دهند و اين خصلت منافقين است..».
...تا آنجا که مي گويد: «روافض، مغول و دولتشان را دوست دارند، چون با آنها عزتي را به دست مي آورند که با دولت مسلمين آن عزت را ندارند و روافض همکار و يار و ياور مشرکين و يهود و نصاري در جنگ با مسلمين هستند، و آنها عامل اصلي ورود مغول به سرزمين مشرق در خراسان و عراق و شام بودند و بزرگترين کمک و يار آنها در تصرف بلاد اسلام و قتل مسلمين و اسارت نواميسشان بودند، و قصه ابن علقمي و امثالش با خليفه و قضيه آنها با حاکم حلب مشهور بوده و عموم مردم مي دانند.
و نيز در جنگهايي که بين مسلمين و نصاري در سواحل شام درگرفت، آگاهان مي دانند که روافض همراه نصاري عليه مسلمين بودند و وقتي که مغول ها آمدند آنها را درتصرف بلاد مسلمين ياري دادند.. و هنگامي که مسلمين بر نصاري ومشرکين چيره مي شدند اين خاري در گلوي روافض بود و هنگامي که مشرکين و نصاري بر مسلمين پيروز مي گشتند اين عيد و شادي روافض مي شد». [به اختصار از الفتاوي(28/478 و 488 و527)].
امروز چقدر شبيه ديروز است.. .امروزه جنايتهاي روافض و همکاری آنها با صليبيان اشغالگر در عراق و افغانستان و ايستادنشان پا به پاي سکولارها و بي دينها و مرتدين در سائر بلاد مسلمين واضح و جلی است و هيچ کسي از آن بي خبر نيست و براي همين هر کس که از حالشان با خبر باشد و حکم امثالشان را بداند از قتال امثال اين محاربين و دفاع ازاهل سنت در برابر جنايت هايشان، نهي و منع و انکار نمي کند.
و هر کس که امروز از حمله زشت وشنیع شيعه به ام المؤمنين عائشه صديقه طاهره دختر صديق، خبر داشته باشد، خواهد دانست که کساني که حرمت اين مادر پاک و طاهره را رعايت نمي کنند بديهي است که امثال آن جنايتهايي را که ذکر شد در حق اولاد و دوستداران و مدافعانش مرتکب شوند.
اين روافض نه عقل دارند و نه دين، چرا که اگر دين داشتند، دينشان آنها را ار کفر و دشنام پاکترين خلق باز مي داشت و اگر عقل داشتند آن را به کار انداخته و تفکر مي کردند که خداوند متعال نعلين (کفشهای) رسول الله صلي الله عليه وسلم را پاک کرد! جبرئيل را در حالي که پيامبر در نماز بود به سوي او فرستاد تا فقط او را متوجه کند که در نعلينش (کفشهایش) نجاست وجود دارد، پس پيامبر کفشهایش را از پا درآورد؛ خداوند متعال نگذاشت که ايشان نعلين نجسي را در مدت زمان کوتاهي بپوشد!!
اي عاقلان! آيا فکر مي کنيد که خداوند متعال بگذارد او در همسری زني بماند که آن چنان صفات دروغيني را داشته باشدکه دشمنان خدا به او نسبت مي دهند ؟ و بگذارد که آن حضرت در تمام عمرش به او محبت کند تا اينکه در حالي فوت کند که سر مبارکشان ميان سينه و گردن او باشد؟!؟
عقلتان کجاست اي انجاس (خبیثان)..آيا در ميان شما مرد فهميده اي نيست!؟
مذهبتان منحرف است، نه بر اساس نقل است و نه عقل...
کلاغتان در لندن، با حمايت نصاراي انگليس و قوانينش که طعنه به دين اسلام را مجاز می داند، قارقارکرد و به آبروي کسي طعنه زد که او (کلاغتان) و تمام هم کيشانش به اندازه بندي در نعلينش، نمي ارزند.
مادرمان ام المؤمنين طاهره مطهره صديقه دختر صديق، از فراز هفت آسمان تبرئه شده است.. تمامی پدران و مادران فداي او باد..
هيچ شک و ترديدي نيست که مسئوليت اين کار فقط به دوش اين کلاغ نيست؛ بلکه علاوه بر او کساني که از او محافظت مي کنند و آزادي اين ناسزاگويي را براي او تضمين کرده اند و همکيشان منحرفش که او را تأييد کرده و کساني که آنها را ستايش کرده اند و خود را فرزند روحيشان ناميده اند - هر کس که باشد- و به فرزندخواندگي روحي خود براي پست ترين خلق افتخار مي کنند و مورد عاق بهترين و صادقترين و نيکوکارترين و پاکترين مادران قرار می گیرند، در اين جرم شريکند.
همه اينان اگر سکوت کنند و از او اعلان بيزاري نکنند، در اين جرم و تبعاتش، شريکند.
و آنها در حقيقت تنها به ام المؤمنين رضي الله عنها طعنه نمی زنند، بلکه از اين تجاوزکرده و به همسرش يعني رسول الله صلي الله عليه وسلم طعنه مي زنند چرا که تهمت به ام المؤمنين و رضايت به آن، طعنه به رسول الله صلي الله عليه وسلم مي باشد، زيرا خداوند متعال مي فرمايد:
(الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ) نور 26
«زنان ناپاك، از آنِ مردان ناپاكند، و مردان ناپاك، از آنِ زنان ناپاكند، و زنان پاك، متعلّق به مردان پاكند، و مردان پاك، متعلّق به زنان پاكند. ( پس چگونه تهمت ميزنيد به عائشه عفيفه رزين، همسر محمّد امين، فرستاده ربّالعالمين ؟ ! ) آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند ، ( و به همين دليل ) ايشان از مغفرت الهي برخوردارند و داراي روزي ارزشمندند ( كه بهشت جاويدان و نعمتهاي غيرقابل تصوّر آن است ). »
ابن کثير مي گويد: « خداوند متعال عائشه را همسر رسول الله صلي الله عليه وسلم قرار نداد مگر به خاطر اينکه او پاک بود، چون او پاکتر از هر پاکي درميان بشراست، واگر خبيث بود شرعاً و تقديراً شايسته پيامبر نبود، وبراي همين خداوند متعال مي فرمايد: (أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ: آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند) يعني تهمتهايي که اهل بهتان و عداوت مي گويند».
و براي همين ابن عباس بين آيه(لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاء: چرا نميبايست آنان موظّف شوند چهار شاهد را حاضر بياورند تا بر سخن ايشان گواهي دهند ؟) و آيه ( إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ : كساني كه زنان پاكدامن بيخبر ايماندار را به زنا متّهم ميسازند، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظيميدارند) فرق قائل مي شود، و درباره آيه دوم مي گويد: «اين آيه مخصوصاً در شأن عائشه و همسران پيامبر صلي الله عليه وسلم مي باشد چرا که مبهم است و ذکر توبه درآن نيامده درحالي که کسي که زن مؤمني را تهمت زند خدا براي او راه توبه قرار داده است».
پس اين آيه فقط درباره کسي است که به عائشه و امهات المؤمنين رضي الله عنهن تهمت زند چرا که تهمت آنها طعنه و عيب جويي از پيامبر صلي الله عليه وسلم است، «تهمت زدن به زن اذيت شوهر اوست و نيز اذيت فرزندش چرا که با تهمت زدن به زنش در واقع شوهرش را به ديوثي متهم کرده است، اگر زن کسي زنا کند شوهرش به سختي ناراحت مي شود..واي بسا شرمساري و ذلتي که با تهمت به زن کسي براي شوهرش پيش مي آيد بيشتر است از وقتي که خود او متهم شود». [الصارم المسلول علي الشاتم الرسول تأليف ابن تيميه).
و براي خفت و شرمساري روافض همين بس که هيچگاه دشمن به دارالاسلام حمله ورنشده مگر اينکه روافض با او عليه اهل اسلام متحد شده اند، وتاريخ قديم و جديد بر اين مساله شاهد است.
از ابن علقمي رافضي که مغول را براي نابودي خلافت در بغداد ياري کرد گرفته و مانندش نصيرالدين بلکه نصيرالشرک طوسي..
ابن اثير در تاريخش (الکامل) ذکر کرده که اين عبيديان (شيعيان حاکم بر مصر در قرن چهارم و پنجم) بودند که صليبيان را به سوي بلاد شام دعوت کردند و به آنها وعده پيروزي بر خلافت سني در بغداد را دادند.
پس از آن هنگامي که لشکر دولت عثماني، وین، پايتخت امپراطوري اتريش (ابرقدرت اروپا درآن زمان) را به محاصره درآورده بودند و مشغول تلاش براي فتح آن شهر بودند، دولت صفوي از اين مساله سوء استفاده کرد و به عراق حمله کرد و اهل سنت و علماء و مساجدشان را به ويراني کشيد..که موجب شد ارتش سليمان القانوني از پايتخت امپراطوري اروپا عقب نشيني کند..و اين آخرين نقطه اي بود که عثماني ها در اروپا به آن رسيدند و خیانت روافض مانع پيشروي شد..خیانتی که در هر زمان و مکان تکرار مي شود..
و امروز نیز جرائم و جنایتهایشان در حق برادران اهل سنتمان در عراق را می بینیم، جنایتهایی که در آن فرقی میان جوان و پیر و زن و کودک قائل نیستند، نه حرمتی را نگاه می دارند و نه در حق مومنان عهد و پیمان و رابطه خویشاوندی را رعایت می کنند..
و قبل از اينان برادران روافضشان در افغانستان پا به پاي پيمان شمالي و سرورشان آمريکاي صليبي ضد برادران مجاهدمان در آنجا ايستادند.
اما در ايران راه عبور مجاهدين را بستند تا شيطان بزرگشان (امريکا) را ازخود راضي کنند، در حالي که براي فريب مردم آمريکا را شيطان مي نامند!! اگرنه چرا امروز زندانهایشان پر از برادران مجاهدمان از گوشه گوشه ی دنیاست فقط به این گناه که اهل سنت هستند؟؟..
اینها جدای از جنایتهایشان در حق اهل سنت در ایران است . تمامی اینها بخشی از بغض و کینه آنها در قبال اهل سنت را روشن می شازد .. و آنچه در سینه مخفی دارند بسی بزرگتر است..
و خيانت روافض به اهل سنت و ايستادنشان در کنار دشمنان اهل سنت و ياري دادنشان عليه آنها امري مشهور درتاريخ مي باشد که خود روافض نيز نمي توانند آن را منکر شوند، چرا منکر آن شوند در حالي که به آن افتخار مي کنند.
اگر خواستي به کتاب "حکومت اسلامي" تأليف خميني مراجعه کن و ببين که چگونه خميني در صفحه 128 نصيرالشرک طوسي را ستايش کرده و بر فقدانش حسرت ميیخورد تا آنجا که می گوید: «مردم احساس خسران و ضرر مي کنند!! به خاطر فقدان خواجه نصير الدين طوسي و امثالش که خدمات بزرگي به اسلام کردند!!».
و اين طوسي کسي است که ابن قيم در کتاب اغاثة اللهفان (1/287) در مورد وی مي گويد: «و وقتي نوبت به نصيرالشرک و الکفر، ملحد و وزيرملحدان، نصير طوسي، وزيرهلاکو، رسيد دلش را نسبت به پيروان پيامبر واهل دينش خنک کرد:آنها را از دم تيغ گذراند تا دل برادران ملحدش را خنک کند و خودش نيز دلش خنک شود، خليفه و قضات و فقهاء و محدثين را کشت و فلاسفه و منجمان (جادوگران که با توجه به وضعيت ستارگان ادعای غيب گويي مي کردند!!) و دهريون و ساحران را باقي گذارد و اوقاف مدارس و مساجد و خانقاه ها را در اختيار آنان گذارد و آنها را دوستان و خواص خود قرار داد و در کتبش به دفاع از عقيده قدمت عالم و بطلان معاد و انکار صفات پروردگار پرداخت».
ديدي؟؟ اين است خدمات بزرگي که خميني به خاطر آنها او را مي ستايد!!
و لابد اين است خدمات بزرگي که آن را براي اسلام و مسلمين آرزو مي کنند و درهر زمان به دنبالش هستند!! و براي همين، مجرمانشان در عراق و افغانستان و ايران به اهل سنت اين خدمات بزرگ را ارائه مي دهند!!
و بدين خاطر شيخ الاسلام ابن تيميه در "الفتاوي" بعداز اينکه تکفير اهل اسلام توسط روافض را ذکر مي کند، مي گويد: «و بدين خاطر است که آنها کفار را عليه جمهور مسلمين ياري مي دهند؛ مغول را عليه جمهور مسلمانان ياري دادند و يکي از عوامل اصلي حمله چنگيزخان به بلاد اسلام و نيز آمدن هلاکو به بلاد عراق بودند..و بدين خاطر است که آنها را مي بينيم که مغول و اروپا را عليه مسلمين ياري دادند و از پيروزي اسلام بسيار غمگين مي گردند و نيز وقتي مسلمين ساحل درياي مديترانه -عکه و..- را فتح کردند، همه مردم ديدند که چگونه به ياري نصاري شتافتند و آنها را بر مسلمين ترجيح دادند، و همه اينها که ذکر کردم گوشه اي از جنايت هايشان است و گرنه مسئله از اين بزرگتر است...آنها يهود و نصاري و مشرکين را به دوستي گرفته و عليه مسلمين ياري مي دهند و اين خصلت منافقين است..».
...تا آنجا که مي گويد: «روافض، مغول و دولتشان را دوست دارند، چون با آنها عزتي را به دست مي آورند که با دولت مسلمين آن عزت را ندارند و روافض همکار و يار و ياور مشرکين و يهود و نصاري در جنگ با مسلمين هستند، و آنها عامل اصلي ورود مغول به سرزمين مشرق در خراسان و عراق و شام بودند و بزرگترين کمک و يار آنها در تصرف بلاد اسلام و قتل مسلمين و اسارت نواميسشان بودند، و قصه ابن علقمي و امثالش با خليفه و قضيه آنها با حاکم حلب مشهور بوده و عموم مردم مي دانند.
و نيز در جنگهايي که بين مسلمين و نصاري در سواحل شام درگرفت، آگاهان مي دانند که روافض همراه نصاري عليه مسلمين بودند و وقتي که مغول ها آمدند آنها را درتصرف بلاد مسلمين ياري دادند.. و هنگامي که مسلمين بر نصاري ومشرکين چيره مي شدند اين خاري در گلوي روافض بود و هنگامي که مشرکين و نصاري بر مسلمين پيروز مي گشتند اين عيد و شادي روافض مي شد». [به اختصار از الفتاوي(28/478 و 488 و527)].
امروز چقدر شبيه ديروز است.. .امروزه جنايتهاي روافض و همکاری آنها با صليبيان اشغالگر در عراق و افغانستان و ايستادنشان پا به پاي سکولارها و بي دينها و مرتدين در سائر بلاد مسلمين واضح و جلی است و هيچ کسي از آن بي خبر نيست و براي همين هر کس که از حالشان با خبر باشد و حکم امثالشان را بداند از قتال امثال اين محاربين و دفاع ازاهل سنت در برابر جنايت هايشان، نهي و منع و انکار نمي کند.
و هر کس که امروز از حمله زشت وشنیع شيعه به ام المؤمنين عائشه صديقه طاهره دختر صديق، خبر داشته باشد، خواهد دانست که کساني که حرمت اين مادر پاک و طاهره را رعايت نمي کنند بديهي است که امثال آن جنايتهايي را که ذکر شد در حق اولاد و دوستداران و مدافعانش مرتکب شوند.
اين روافض نه عقل دارند و نه دين، چرا که اگر دين داشتند، دينشان آنها را ار کفر و دشنام پاکترين خلق باز مي داشت و اگر عقل داشتند آن را به کار انداخته و تفکر مي کردند که خداوند متعال نعلين (کفشهای) رسول الله صلي الله عليه وسلم را پاک کرد! جبرئيل را در حالي که پيامبر در نماز بود به سوي او فرستاد تا فقط او را متوجه کند که در نعلينش (کفشهایش) نجاست وجود دارد، پس پيامبر کفشهایش را از پا درآورد؛ خداوند متعال نگذاشت که ايشان نعلين نجسي را در مدت زمان کوتاهي بپوشد!!
اي عاقلان! آيا فکر مي کنيد که خداوند متعال بگذارد او در همسری زني بماند که آن چنان صفات دروغيني را داشته باشدکه دشمنان خدا به او نسبت مي دهند ؟ و بگذارد که آن حضرت در تمام عمرش به او محبت کند تا اينکه در حالي فوت کند که سر مبارکشان ميان سينه و گردن او باشد؟!؟
عقلتان کجاست اي انجاس (خبیثان)..آيا در ميان شما مرد فهميده اي نيست!؟
مذهبتان منحرف است، نه بر اساس نقل است و نه عقل...
کلاغتان در لندن، با حمايت نصاراي انگليس و قوانينش که طعنه به دين اسلام را مجاز می داند، قارقارکرد و به آبروي کسي طعنه زد که او (کلاغتان) و تمام هم کيشانش به اندازه بندي در نعلينش، نمي ارزند.
مادرمان ام المؤمنين طاهره مطهره صديقه دختر صديق، از فراز هفت آسمان تبرئه شده است.. تمامی پدران و مادران فداي او باد..
هيچ شک و ترديدي نيست که مسئوليت اين کار فقط به دوش اين کلاغ نيست؛ بلکه علاوه بر او کساني که از او محافظت مي کنند و آزادي اين ناسزاگويي را براي او تضمين کرده اند و همکيشان منحرفش که او را تأييد کرده و کساني که آنها را ستايش کرده اند و خود را فرزند روحيشان ناميده اند - هر کس که باشد- و به فرزندخواندگي روحي خود براي پست ترين خلق افتخار مي کنند و مورد عاق بهترين و صادقترين و نيکوکارترين و پاکترين مادران قرار می گیرند، در اين جرم شريکند.
همه اينان اگر سکوت کنند و از او اعلان بيزاري نکنند، در اين جرم و تبعاتش، شريکند.
و آنها در حقيقت تنها به ام المؤمنين رضي الله عنها طعنه نمی زنند، بلکه از اين تجاوزکرده و به همسرش يعني رسول الله صلي الله عليه وسلم طعنه مي زنند چرا که تهمت به ام المؤمنين و رضايت به آن، طعنه به رسول الله صلي الله عليه وسلم مي باشد، زيرا خداوند متعال مي فرمايد:
(الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ) نور 26
«زنان ناپاك، از آنِ مردان ناپاكند، و مردان ناپاك، از آنِ زنان ناپاكند، و زنان پاك، متعلّق به مردان پاكند، و مردان پاك، متعلّق به زنان پاكند. ( پس چگونه تهمت ميزنيد به عائشه عفيفه رزين، همسر محمّد امين، فرستاده ربّالعالمين ؟ ! ) آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند ، ( و به همين دليل ) ايشان از مغفرت الهي برخوردارند و داراي روزي ارزشمندند ( كه بهشت جاويدان و نعمتهاي غيرقابل تصوّر آن است ). »
ابن کثير مي گويد: « خداوند متعال عائشه را همسر رسول الله صلي الله عليه وسلم قرار نداد مگر به خاطر اينکه او پاک بود، چون او پاکتر از هر پاکي درميان بشراست، واگر خبيث بود شرعاً و تقديراً شايسته پيامبر نبود، وبراي همين خداوند متعال مي فرمايد: (أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ: آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند) يعني تهمتهايي که اهل بهتان و عداوت مي گويند».
و براي همين ابن عباس بين آيه(لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاء: چرا نميبايست آنان موظّف شوند چهار شاهد را حاضر بياورند تا بر سخن ايشان گواهي دهند ؟) و آيه ( إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ : كساني كه زنان پاكدامن بيخبر ايماندار را به زنا متّهم ميسازند، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظيميدارند) فرق قائل مي شود، و درباره آيه دوم مي گويد: «اين آيه مخصوصاً در شأن عائشه و همسران پيامبر صلي الله عليه وسلم مي باشد چرا که مبهم است و ذکر توبه درآن نيامده درحالي که کسي که زن مؤمني را تهمت زند خدا براي او راه توبه قرار داده است».
پس اين آيه فقط درباره کسي است که به عائشه و امهات المؤمنين رضي الله عنهن تهمت زند چرا که تهمت آنها طعنه و عيب جويي از پيامبر صلي الله عليه وسلم است، «تهمت زدن به زن اذيت شوهر اوست و نيز اذيت فرزندش چرا که با تهمت زدن به زنش در واقع شوهرش را به ديوثي متهم کرده است، اگر زن کسي زنا کند شوهرش به سختي ناراحت مي شود..واي بسا شرمساري و ذلتي که با تهمت به زن کسي براي شوهرش پيش مي آيد بيشتر است از وقتي که خود او متهم شود». [الصارم المسلول علي الشاتم الرسول تأليف ابن تيميه).
***
درخاتمه حديثي را ذکر مي کنم که عبدالله بن عمر از رسول الله صلي الله عليه وسلم روايت مي کند که فرمودند: ( ثلاثةٌ قد حَرّمَ اللهُ - تَبَارَكَ وَتَعَالَى - عليهم الجنةَ : مُدْمِنُ الخمر ، والعاقّ ، والدّيّوثُ الذي يُقِرُّ في أَهْلِهِ الخُبْثَ: خداوند متعال بهشت را بر سه کس حرام کرده است: معتاد به شراب، و عاق شده ی والدين، و ديوثي که بر بداري خانواده اش سکوت مي کند) (روايت احمد و نسائي).
بترسيد از اين تهديد عظيم؛ چرا که هر کس که بر طعنه روافض به مادر پاکش سکوت کند، دو خصلت از تهديد مذکور در حديث را جمع کرده است: عاق والدين و ديوثي.
عاق والدين: هيچ عقوقي بدتر از عاق ام المؤمنين شدن نيست، کسي که دو حرمت و دو حق را دارد: حرمت زنان مسلمين و حرمت امهات المؤمنين. و حرمت شوهرش صلوات الله عليه و سلامه مؤکد است و طعن به همسرش طعنه به اوست و بدين خاطر دفاع از ايشان و ناموسش حق اوست اما عاق خبيث سخن ديگري غير ازآنکه در قرآن درباره او گفته شده مي گويد و نه تنها بر تهمت زنندگان اف نمي گويد بلکه به دشمنان و تهمت زنندگانش مي گويد که بشتابيد!! نفرين بر او باد... نفرين بر او باد..
و براي شخص منتسب به اسلام هيچ ديوثيتي بدتر از اين نيست که بر بدکاري (تهمت روافض به آبروي) مادرش سکوت کند، صادقترين و پاکترين مادران، و اين ديوثيت آنجاست که کساني را که به ناموسش طعنه مي زنند را در آغوش گرفته و ببوسد و او را ستايش کند و به دوستي بگيرد و از او بيزاري نجسته و به طعنه زدنش اعتراض ننمايد.
هان! نفرينش باد و نابود باد آنکه دشنامش دهد، فرينش باد و نابود باد آنکه عاق او شود.
امام مالک فرمود: «هر کس ابوبکر را ناسزاگفت شلاق بايد بخورد و هر کس عائشه را دشنام داد بايد کشته شود، پرسيده شد؟چرا؟فرمود: هرکس به او تهمت زند با قرآن مخالفت کرده است». (الصارم المسلول).
قاضي ابويعلي مي گويد: «هر کس عائشه را تهمتي زند که خداوند متعال او را ازآن تبرئه کرده است کافر مي شود و دراين حکم اختلافي بين علماء نيست».
و امام مالک مي گويد: «زیرا خداوند متعال مي فرمايد:( يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ : خداوند نصيحتتان ميكند، اين كه اگر مؤمنيد، نكند هرگز چنين كاري را تكرار كنيد ) (نور/17) پس هر کس تکرارکردکافرمي شود.» [الشفا تأليف قاضي عياض].
ابن حزم مي گويد: «قول مالک صحيح است، اين کار ارتداد کاملي است و تکذيب خداوند متعال در تبرئه ايشان مي باشد». (المحلي).
ابن کثيرمي گويد: «علماء رحمهم الله اجماع دارند که هر آن کس که او را بعد از اين آيه دشنام داده و تهمت زند،کافر مي شود چون معاند با قرآن است». (تفسيراين کثير).
بترسيد از اين تهديد عظيم؛ چرا که هر کس که بر طعنه روافض به مادر پاکش سکوت کند، دو خصلت از تهديد مذکور در حديث را جمع کرده است: عاق والدين و ديوثي.
عاق والدين: هيچ عقوقي بدتر از عاق ام المؤمنين شدن نيست، کسي که دو حرمت و دو حق را دارد: حرمت زنان مسلمين و حرمت امهات المؤمنين. و حرمت شوهرش صلوات الله عليه و سلامه مؤکد است و طعن به همسرش طعنه به اوست و بدين خاطر دفاع از ايشان و ناموسش حق اوست اما عاق خبيث سخن ديگري غير ازآنکه در قرآن درباره او گفته شده مي گويد و نه تنها بر تهمت زنندگان اف نمي گويد بلکه به دشمنان و تهمت زنندگانش مي گويد که بشتابيد!! نفرين بر او باد... نفرين بر او باد..
و براي شخص منتسب به اسلام هيچ ديوثيتي بدتر از اين نيست که بر بدکاري (تهمت روافض به آبروي) مادرش سکوت کند، صادقترين و پاکترين مادران، و اين ديوثيت آنجاست که کساني را که به ناموسش طعنه مي زنند را در آغوش گرفته و ببوسد و او را ستايش کند و به دوستي بگيرد و از او بيزاري نجسته و به طعنه زدنش اعتراض ننمايد.
هان! نفرينش باد و نابود باد آنکه دشنامش دهد، فرينش باد و نابود باد آنکه عاق او شود.
امام مالک فرمود: «هر کس ابوبکر را ناسزاگفت شلاق بايد بخورد و هر کس عائشه را دشنام داد بايد کشته شود، پرسيده شد؟چرا؟فرمود: هرکس به او تهمت زند با قرآن مخالفت کرده است». (الصارم المسلول).
قاضي ابويعلي مي گويد: «هر کس عائشه را تهمتي زند که خداوند متعال او را ازآن تبرئه کرده است کافر مي شود و دراين حکم اختلافي بين علماء نيست».
و امام مالک مي گويد: «زیرا خداوند متعال مي فرمايد:( يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ : خداوند نصيحتتان ميكند، اين كه اگر مؤمنيد، نكند هرگز چنين كاري را تكرار كنيد ) (نور/17) پس هر کس تکرارکردکافرمي شود.» [الشفا تأليف قاضي عياض].
ابن حزم مي گويد: «قول مالک صحيح است، اين کار ارتداد کاملي است و تکذيب خداوند متعال در تبرئه ايشان مي باشد». (المحلي).
ابن کثيرمي گويد: «علماء رحمهم الله اجماع دارند که هر آن کس که او را بعد از اين آيه دشنام داده و تهمت زند،کافر مي شود چون معاند با قرآن است». (تفسيراين کثير).
و صلي الله عليه و سلم علي نبينا محمد و علي آله و ازواجه و اصحابه اجمعين
به قلم: شیخ ابومحمد مقدسی فک الله اسره
ترجمه: محمد عمر ابراهيمی
منبع: توحید و جهاد
قصيده اي زيبا از ابن بهيج اندلسي در ستايش ام المؤمنين عائشه رضي الله عنها و عن ابيها که با صداي زيبا و دل نشيني سروده شده است.
http://www.mashahd.net/view_video.php?viewkey=8b984a62d8c8c926c1b5
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر