از اصحاب ولی فقیه بیاموزیم
غیرت را از مهدی کوچک زاده بیاموزیم که گفت با صیغه شدن خواهرم هم مشکلی ندارم.
عدالت اجتماعی و شایسته سالاری را از الهام و مشایی بیاموزیم که یک تنه حقوق ده ،پانزده شغل را دریافت میکنند.و دکتر ها و متخصصین ما مسافرکشی میکنند.
ساده زیستی را از عسگر اولادی و رفیق دوست، بیاموزیم که گفتند میلیاردرم و به میلیاردر بودن خود افتخار میکنم.
صراحت کلام را از سردار سعید قاسمی بیاموزیم که گفت : اگر عقب نشینی نکنید میبرنتون کهریزک و آن کاری که نباید بکنند باهاتون میکنند
هنر را از هنرمندی چون افتخاری بیاموزیم که به شخصی که با صحبت کردنش(باقی چیزهایش به کنار) آبروی یک مملکت را برده است گفت: دوست دارم آقای رئیس جمهور
خانواده دوستی را از احمدی نژاد بیاموزیم که همه اقوام و خانواده و حتی نزدیکان
خود را علیرغم بیسوادی و عدم تخصص در پست های مدیریتی و کلیدی کشور به کار گرفت.
ادب و نزاکت را از احمدی نژاد و رامین و وزرایی چون وزیر آموزش پروش و بسیاری نزدیکان اینان بیاموزیم که در محاوراتشان از جملاتی چون شما غلط کردید،آب را بریز آنجا که میسوزد،آن ممه را لولو برد،از قبر شما آورده ایم،مرده شور خودتان و میزتان را ببرد و جملاتی اینچنین بهره میبرند.
وفای به عهد را دوباره از احمدی نژاد بیاموزیم که در اولین دورۀ کاندیداتوری گفت مگه مشکل ما موی جوانان ماست؟؟؟ مگه مشکل امروز ما نوع پوشش جوانان است؟؟؟ واقعا اینها مشکلات امروز ماست؟؟؟ و پس از به روی کار آمدنش طرح ارتقای امنیت اجتماعی و مبارزه با مصادیق بد حجابی را اجرا نمودند
مرام و مردانگی را از بازجویان زن سعید امامی بیاموزیم که چند ماه قبلش زن دوستشان جلویشان در خانه خود غذا گذاشته بود و پذیرایی نموده بود اما چند وقت بعد مجبورش کردند که اعتراف کند به فرزند 13 ساله اش ،خودش آمیزش جنسی می آموخته و با قرآن خود را پاک میکرده.
احترام به حقوق دیگران را از احمدی نژاد بیاموزیم که مخالفین خود را خس و خاشاک نامید یا از خود ولی بیاموزیم که مخالفین خود را میکروب خطاب میکند.
حافظه،هوش و حواس را مجددا از خود احمدی نژاد بیاموزیم که حضور جوادی آملی از هاله نور سخن گفت و چند روز بعد اظهار کرد کدام هاله نور؟ هاله نورم کجا بود؟
صداقت و راستگویی را از سردار رادان بیاموزیم که در علیرغم کشته شدن تعداد بسیاری از معترضین به وسیله گلوله ،اظهار نمود که نیروی انتظامی اصلا از سلاح گرم استفاده ننموده است.
شجاعت را از ابوترابی بیاموزیم که گفت در دوران اسارت هر اعترافی میکردیم تا به دوستانمان سخت نگذرد.
و و و ، این قصه بی ادبی سر دراز دارد...
هنر انسانهای فرزانه و هوشمند آن است كه از رفتارهای ناپسند دیگران عبرت میگیرند و درس می آموزند.
هم نیكان الگوی نیكی اند، هم بدان سر مشق بدی برای غافلان. اما عاقلتر كسی است كه از بدیها راه خوبیها را می آموزد. این همان حكمتِ لقمانی است كه از فرزانگی او سر چمشه می گیرد. به قول سعدی:
«لقمان را گفتند: ادب از كه آموختی؟ گفت: از بی ادبان، كه هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز كردم.»
احسان سلطانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر