۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

تلویزیون آلمان : روحانیت و سپاه پاسداران از فحشادر ایران سود می برند



با یکی از فرماندهان بالای اطلاعات سکس داشتم ، دو ساعت با هم بودیم و هر بار 10 دلار به من داد
_______________
شبکه دو تلویزیون آلمان “زد دی اف ” در برنامه ” مجله خارجی” خود گزارشی در مورد ” صیغه وفحشاء در ایران ” پخش کرده است. مجری برنامه، برنامه را با این جمله شروع کرد: ” ازداوج موقت، تجارت پر سودی که پاسداران انقلاب وآخوندها آنرا همراهی می کنند”. این گزارش را در اینجا می توانید ببینید و بخوانید ما برایتان گوشه هایی از آنرا ترجمه نموده ایم :
در این گزارش تکان دهنده دو زن جوان– فریبا 24 ساله و مینا 20 ساله – نشان داده میشوند که بدلیل فقر، ناچار به تن فروشی روی آورده اند. شوهران هر دوی آنها بدلیل دزدی و قاچاق مواد مخدر سالهاست که در زندان هستند. فریبا دو بچه داشته که شوهرش یکی از آنها را به
قیمت 250 یورو بفروش رسانده است.

یکی از این زنان توصیح میدهد که چگونه ” خود آن بالا بالائی های نیروی انتظامی واطلاعات ” دنبال این مسئله هستند و با زنان و دختران فراری می خوابند( تجاوز می کنند). این زن در مورد خودش می گوید : “یکبار با یکی از فرماندهان بالای اطلاعات خوابیدم ، دو ساعات با هم بودیم ودوبار با من خوابید و برای هر بار 10 دلار به من داد ولی پدرم رو درآورد. قبل از اینکه بیاید با من بخوابد قبلش قران می خواند”.

گزارش همچنین رفتار مشتری های این زنان را نشان میدهد. تکان دهنده ترین قسمت گزارش آنجائی است که یکی از این زنان با بچه خود دنبال پیدا کردن مشتری، از این ماشین سوار ماشین دیگر می شود. یکی از مشتریان به این زن می گوید : “ خیلی گران نگیری ها! تو خوشگل نیستی” لابلای ترجمه آلمانی صدای زن شنیده میشود که میگوید:” .. خامنه ای اش هم بودی همین بود!” مرد مشتری به بچه کوچک زن می گوید:” بگو که مامان پنج دلار بگیره( به پنج دلار راضی باشد)”. در یکی از این صحنه های تکان دهنده، این زن با دو مرد وارد خانه ای می شود، بچه خودش را به یکی از آن مردان داده و میگوید” مواظب بجه باش و وقتی کار این تمام شد بعد تو بیا توی اطاق”. زن بایکی از آنان به اتاقی می رود ودوربین مرد دوم را نشان میدهد که دارد با بچه بازی می کند تا زمانی که نوبتش برسد!

در قسمت دیگر فیلم، هر دو زن در خانه شان- یک خانه کاروانسرائی قدیمی- نشان داده می شوند که دارند جلوی بچه هایشان هروئین می کشند. گزارشگر میگوید:” در ایران هروئین از سیگار خیلی هم گرانترنیست و این دو زن مثل خیلی های دیگر برای فراموش کردن فقر و درد و رنج های روحی خود به هروئین پناه میبرند”.

یکی از این زنان میگوید: ” خدا یا نمی دانم این وضع تا کی طول می کشد و من با چه تعداد دیگر باید بخوابم”. و ” من که خودم معنی خوشبختی را در زندگی نکشیدم ولی امیدوارم که این بچه ام به آن برسد”!

گزارش همچنین صحنه ای که مرد 70 ساله دستفروشی در خیابان به دختر 17 ساله ای پیشنهاد ازدواج میدهد را نشان میدهد. این دو، بعدا پیش یک آخوند میروند تا آنها را صیغه کند. آخوند از دختر می پرسد ” چند وقته می خواهی”؟ دختر می گوید:” برای دو ماه”. آخوند می گوید:” نه! نمی شود. شش ماه کمتر نمی شود. در جای دیگر آخوند می پرسد:” چند میخوای برای این شش ماه، طلا میخواهی یا پول” ؟ ودختر می گوید:” باشه شش ماه !” وگزارشگر اضافه میکند: ” برای شش ماه 250 یورو”. بعد آخوند به پیر مرد می گوید:” راضی هستید؟ دست خودتان است هر چه شما بگوئید، می خواهید کمترش کنم یا همین مدت خوب است؟” دوربین آخوند را نشان میدهد که با ناز واداء تلاش می کند در جلوی دوربین از قبول پول برای خواندن حکم صیغه خودداری کند.

در پایان، فیلم شب دیگری از شبهای تهران را نشان میدهد و فریبا را که دست بچه اش را گرفته و دوباره سر” کار” میرود. گزارش با این جمله تمام می شود:” دو زن که چاره دیگری ندارند”.

توضیح مجری:” هردو زنی که جهره آنان در فیلم نشان داده شد، در جای امنی هستند و یکی از آنها توانسته از ایران خارج شود

هیچ نظری موجود نیست: