امروز مقامات قضایی جمهوری اسلام در زاهدان اعلام کردند که حکم 4 نفر جوان بلوچ را صادر کرده اند. آیا این اعدامها میتواند از سقوط حکومت ظالمانه و دیکتاتوری جلوگیری کند؟! تا کی مردم ایران میتوانند شلاق و شکنجه و اعدامها را تحمل کنند! تاکی خامنه ای میتواند برای ادامه حکومتش با پول نفت و سرمایه هایی که متعلق به این مردم فقیر است با حاتم بخشی به حزب الله و مقتدا صدر و... برای خودش مزدور بخرد. این همه تلاشهای ولی فقیه از ضعف و درماندگی اوست نه قدرت و اقتدارش. ولی وقاحت دیکتاتورها به قدری زیاد و یا بیش ازحد است که همه چیز را برعکس جلوه میدهند. دیکتاتور ایران هم مثل صدام و حسنی مبارک ادعا میکند که "99% مردم طرفدار او هستند و اگر در جایی صدای معترضی شنیده میشود از جیره خوران انگلیس و آمریکاست!" این روزها شواهد و قراین بسیاری نشان میدهند که عمر دیکتاتوری به سر آمده است و در زمانی نه چندان دور شاهد سرنگونی رژیم ولایتی فقیه که از نوع عقب مانده ترین حکومتهای فاشیستی - مذهبی است خواهیم بود. شعله آتشی که آن جوان فقیر و بیکار تونسی با خودسوزی خود در تونس روشن کرد بزودی به سرزمین در بند ما خواهد رسید و بنیان استبداد و دیکتاتوری آخوندها را از ریشه و بن خواهد سوزاند.
این روزها در اثر شورش مردم تونس و مصر بر علیه دیکتاتورها، لرزه به جان دیکتاتور مذهبی، فاشیستی ایران افتاده است. از اینرو دستور داده است که اعدامها را با شدت بیشتری افزایش دهند تا بدینوسیله مردم معترض به وحشت بیافتند و جرات به راه افتادن در خیابانها و راه اندازی تظاهرات را نداشته باشند.
در بلوچستان هنوز یک صدا (مولانا عبدالحمید امام جمعه زاهدان) باقی مانده است که تاکنون ولی فقیه و گماشتگان امنیتی - نظامی وی، علیرغم اذیت و آزار و زندانی کردن اطرافیان وی نتوانسته اند ویا نمیتوانند در اثر پایگاه مردمیش به وی صدمه ای برسانند. نیروهای امنیتی - قضایی روزانه تهدیدات مکرری از هر جانب با سیگنالهای زهر آلود برای او میفرستند ولی ایشان به این تهدیدات اعتنایی نمیکند و پیام خود را خیلی با رعایت اعتدال ولی واضح و روشن به مردم و حاکمان بی فرهنگ و ظالم میرساند. ولی فقیه که به جایگاه خدا تکیه زده است پیامهای اندرزگونه مولانا را بعنوان تحریک و اختلاف بین شیعه و سنی تعبیر میکند، در صوریتکه عامل اصلی عدم وحدت شیعه و سنی خود دیکتاتور و سیاست های اوست. دیکتاتور ایران خود را محور تمام دنیا میداند و بقیه عالمیان سفیه هانی که او قیومیت آنها را بعهده دارد.اگر این رژیم خونریز و ددمنش به رهبری دیکتاتوری مثل خامنه ای بتواند صدای مولوی عبدالحمید را در بلوچستان به طریقی خاموش کند، آنگاه تعداد قربانیان بلوچ به ویژه آمار اعدام شدگان به مراتب بیشتر از این خواهد شد.
آقای محمد مرزیه به اصطلاح دادستان عمومی و انقلاب زاهدان در آخرین نشست مطبوعاتی خود ضمن اعلام اعدام 4 جوان بلوچ به اتهام دست داشتن در عملیات انتحاری روز تاسوعا ی گذشته در چابهار تاکید کرده است: " خط قرمز دستگاه قضا، فرمايشات مقام معظم رهبري است، و با هر كس كه به اختلافات قومي و مذهبي دامن بزند برخورد قاطع و جدي مي‌شود." آقای مرزیه در واقع اعلام کرد که فعلا دستگاه قضا تا اطلاع ثانوی تعطیل است و ایشان حلقه به گوش دستورات ولی فقیه برای خاموش کردن هر گونه صدای مخالف می باشند، ضمن اینکه لبه تیز این تهدید متوجه رهبری اهل سنت است زیرا که یک وبسایت محلی نیز که وابسته به وزارت اطلاعات است در مقالات متعددی ضمن بد و بیراه گفتن به سبک شریعتمداری کیهان به مولانا عبدالحمید، ایشان را عامل تحریک و اختلاف اندازی معرفی کرده است.
اخیرا" با دستگیری و زندانی کردن امام جمعه تایباد، مولانا عبدالحمید طی مصاحبه ای از ایشان حمایت کرده که به مزاق ولی فقیه و گماشتگانش خوشآیند نبوده است. اکنون با خط و نشان کشیدن آقا محمد مرزیه، آخوندهای شیعی در حال فراهم آوردن زمینه برای ضربه زدن به رهبر اهل سنت وامام جمعه زاهدان می باشند. توطئه های کثیفی از این قبیل تابحال چندین بار بر علیه وی ترتیب داده شده است که به ياري خداوند و حفاظت بی دریغ مردم زاهدان بی نتیجه مانده است. پیروان اهل تسنن در ایران و بویژه مردم بلوچ متوجه خطراتی که از جانب مزدوران ولی فقیه جان ایشان را تهدید می کند، هستند. اطرافیان و شاگردانش با تمام وجود از ایشان حفاظت می کنند. علیرغم همه این جان فشانیها،براستی نمیتوان به وابستگان و مهره های امنتیی این نظام اعتماد کرد. آنها از ترس شورش مردم بلوچ توانایی دستگیری مولانا را ندارند ولی احتمال میرود که از نیروهای امنیتی که بعنوان خودسر معروف هستند ، برای ضربه زدن به ایشان استفاده کنند. فداییان ولی فقیه در هرجایی پیدا میشوند و در قبال حق الزحمه مثل پول و منصب دست به هر جنایتی میزنند.
این روزها مردم اهل سنت و بلاخص مردم بلوچ بشدت نگران جان رهبر مذهبی و امام جمعه خود می باشند و نمیدانند که واقعا" چه کسی مسئولیت حفاظت و امنیت وی را برعهده دارد؟
درکشورهای پیشرفته و مترقی دنیا نیروهای نظامی و امنیتی مسئول حفظ جان و مال شهروندان خود میباشند. در صورتیکه در ایران این نیروها که از سرمایه مردم تغذیه میکنند در اختیار و به فرمان دیکتاتوری هستند و تنها مسئولیت حفاظت و نگهداری جان و مال ولی فقیه و وابستگانش را بر عهده دارند و مردم از این نیروهای سرکوبگر بشدت احساس نا امنی می کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر