دکتر غلام رضا حسین بر
به این نتیجه رسید که مردم از صحنه خارج نخواهند شد و هر روز که بگذرد بر تعداد مبارزان افزوده خواهد گردید و سخت گیری و کشتار مردم، آنان را خشمگین تر و مصمم تر خواهد نمود. خشم بیشتر، اراده را، نه تنها برای موفق شدن بیشتر میکند، بلکه، میل شدید برای انتقام پدید می اورد.
دولت مصر، مثل همه دولتهای مستبد و دیکتاتور، توسط یک نفر، حسنی مبارک، گردانده میشد. مردم هم همان یک نفر را هدف قرار دادند؛ اما در دوره بحران، مبارک احتیاج به همکاری گروه وسیعی پیداکرد که قبلا شریک او بودند. این شرکا اراده تزلزل ناپزیر مبارک را نداشتند و در زمانی که بحران به اوج رسید، دوچار تزلزل شدند و در صف شان جدایی افتاد. بعضی خبر های محرمانه که به خارج درز کرده است، نشان میدهد که مبارک، پس از بروز اختلاف در میان سران ارتش، استعفا داده است.
در انقلاب ۵۷ ایران چنین نشد. اولین کس که دوچار تزلزل شد، شاه بود. دیگران که تردید و تزلزل شاه را دیدند، خود نیز سست شدند. در تونس، بن علی تا آخرین لحظه ایستادگی کرد، ولی ارتش متزلزل گردید و بن علی را مجبور به خروج از کشور گرداند تا جلو رادکالیزه شدن انقلاب را بگیرد.
اما در ایران اراده برای سرکوب و اراده برای مقاومت نقش تعیین کننده را دارد. اگر اراده برای سرکوب بسیار قوی باشد، مردم باید حاضر باشند تا حد استقامت و فداکاری را تا میزانی افزایش دهند که لازمه پیروزی باشد؛ یعنی پیروزی بهر قیمت. بعضی پیروزی با حد اقل هزینه را مطرح میکنند. این شعار گمراه کننده است؛ زیرا تغییرات بزرگ با حد مناسب و لازم هزینه انجام میگردند، نه حد اقل هزینه.
اگر اراده مردم برای پیروزی تا بی نهایت قوی بشود، اراده برای سر کوب در میان عوامل سرکوب که مردم عادی هستند، به سرعت سست میشود و موجب ترس خامنه ایی و احمدی نژاد میگردد. اراده سرکوب بستگی به فرهنگ هر کشور و نظام ارزشی رهبران دارد. مصر و تونس دو کشور سکولار بودند و نظام ارزشی مبارک و بن علی بر اساس اصول مدرن مبتنی بود. فرهنگ آنها فرهنگ سخت گیری و مدارا بود؛ یعنی اینکه تا میتوانستند مدارا میکردند و هر وقت با تند روی روبرو میشدند، دست بسرکوب میزدند. اما هیچ کدام حاضر نشدند، مثل حافظ اسد، دست به قتل عام بیست هزار نفر در سوریه بزنند.
حافظ اسد یک شیعه علوی بود و در فرهنگ تشیع، ظرفیت برای خشونت و کشتار، بسیار بیشتر از تسنن است. مشخصه مهم تسنن مدارای بیشتر و مشخصه مهم تشیع سرکوب بیشتر است. به همین دلیل کسی در سوریه جرات نکرد که به خیابان برود و دست به تظاهرات بزند؛ در حالیکه در تمام کشورهای سنی، تظاهراتی در سطوح مختلف انجام شد.
اکنون بنظر میرسد که بعد از تونس و مصر نوبت ایران باشد. ایران بیش از کشور های دیگر آمادگی تغییر و تحول را دارد؛ اما باید تحولات را به صورتی رهبری و مدیریت کرد که تغییرات جدی و ساختاری را تضمین کند.
مردم ایران در گذشته، چند بار تا آستانه پیروزی رسیده اند. اینک باید درس های زیر را در نظر داشته باشند:
۱. در گذشته تظاهرات پیوسته و دراز مدت نبود. این بار تظاهرات باید پیوسته و دراز مدت باشد. مردم باید خود را آماده کنند که که به مدتی طولانی در خیابانها بمانند.
۲. در گذشته مردم حاضر نمیشدند هزینه لازم و کافی به پردازند. این بار، بای حاضر باشند هر هزینه ای لازم باشد به پردازند.
۳. هدف اولیه و نهایی تغییر رژیم نبود. این بار باید هدف اولیه و نهایی تغییر رژیم بهر قیمت باشد.
۴. رهبری مبارزات با کسانی بود که از داخل رژیم بر خاسته بودند. این بار ، رهبری باید با کسانی باشد، که هیچ گونه دلبستگی به رژیم نداشته باشند.
۵. رهبری مبارزات باید منظم و شبکه ای باشد و هر ایرانی باید خود را مسوول مستقیم پیروزی به شناسد.
۶. شعا ر ها باید متوجه ولایت فقیه، خامنه ای و احمدی نژاد باشد.
۷. اخبار مبارزات باید به سرعت به گوش جهانیان برسد.
۸. حد اکثر همکاری بین نیروهای متفاوت انجام گیرد.
۹. از همه اینها مهمتر، مخالفین رژیم باید دور هم جمع شوند و یک بینش ملی برای ایران تنظیم کنند تا همه ایرانیان مطالبات، مسوولیتها و تکالیف خود را به روشنی به بینند و بدانند.
اما ایران یک حکومت دینی دارد که اساس آن بر تشیع صفوی است. ولایت مطلق فقیه به معنی قدرت مطلق فقیه است و خامنه آیی قدرتی دارد که تا کنون هیچ کس در جهان نداشته است. وی مردی کم عقل و بسیار جاه طلب است؛ لکن، تظاهرات گذشته اثبات کرد که بیماری و عذاب وجدان او را تا حد زیادی آسیب پذیر نموده است. در گذشته، دست کم، دوبار، چنان ترسیده بود که نزدیک بود دست به فرار بزند.
ظاهر خامنه ای، رنگ رخسار وی، طرز سخن گفتن او و مجموعه علایم و شواهد نشان میدهد که او بدنی ضعیف و روحیه ای در مانده دارد. بن علی و مبارک که تندرست و سالم بودند نتوانستند یک ماه دوام بیاورند. خامنه ای هم قطعا نمیتواند به مدت طولانی دوام بیاورد. شرایط جهانی هم برای سقوط جمهوری اسلامی مناسب تر شده است. به همین دلیل کار مردم ایران، اکنون از سال های گذشته آسان تر و کم هزینه تر گردیده است.
بهر حال رژیم آماده سقوط است؛ و مردم ایران باید آماده باشند تا فدا کاری لازم را بنمایند تا پیروز شوند. ایرانیان باید بدانند که سرنگونی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر امکان پذیر ترشده است. این فرصت طلاعی را نباید از دست بدهند. عربها دارند تاریخ خاورمیانه را عوض میکنند. ایرانیها هم فرصت یافته اند پس از هزا ر و چهار صد سال تاریخ خود را تغییر دهند.
دولت مصر، مثل همه دولتهای مستبد و دیکتاتور، توسط یک نفر، حسنی مبارک، گردانده میشد. مردم هم همان یک نفر را هدف قرار دادند؛ اما در دوره بحران، مبارک احتیاج به همکاری گروه وسیعی پیداکرد که قبلا شریک او بودند. این شرکا اراده تزلزل ناپزیر مبارک را نداشتند و در زمانی که بحران به اوج رسید، دوچار تزلزل شدند و در صف شان جدایی افتاد. بعضی خبر های محرمانه که به خارج درز کرده است، نشان میدهد که مبارک، پس از بروز اختلاف در میان سران ارتش، استعفا داده است.
در انقلاب ۵۷ ایران چنین نشد. اولین کس که دوچار تزلزل شد، شاه بود. دیگران که تردید و تزلزل شاه را دیدند، خود نیز سست شدند. در تونس، بن علی تا آخرین لحظه ایستادگی کرد، ولی ارتش متزلزل گردید و بن علی را مجبور به خروج از کشور گرداند تا جلو رادکالیزه شدن انقلاب را بگیرد.
اما در ایران اراده برای سرکوب و اراده برای مقاومت نقش تعیین کننده را دارد. اگر اراده برای سرکوب بسیار قوی باشد، مردم باید حاضر باشند تا حد استقامت و فداکاری را تا میزانی افزایش دهند که لازمه پیروزی باشد؛ یعنی پیروزی بهر قیمت. بعضی پیروزی با حد اقل هزینه را مطرح میکنند. این شعار گمراه کننده است؛ زیرا تغییرات بزرگ با حد مناسب و لازم هزینه انجام میگردند، نه حد اقل هزینه.
اگر اراده مردم برای پیروزی تا بی نهایت قوی بشود، اراده برای سر کوب در میان عوامل سرکوب که مردم عادی هستند، به سرعت سست میشود و موجب ترس خامنه ایی و احمدی نژاد میگردد. اراده سرکوب بستگی به فرهنگ هر کشور و نظام ارزشی رهبران دارد. مصر و تونس دو کشور سکولار بودند و نظام ارزشی مبارک و بن علی بر اساس اصول مدرن مبتنی بود. فرهنگ آنها فرهنگ سخت گیری و مدارا بود؛ یعنی اینکه تا میتوانستند مدارا میکردند و هر وقت با تند روی روبرو میشدند، دست بسرکوب میزدند. اما هیچ کدام حاضر نشدند، مثل حافظ اسد، دست به قتل عام بیست هزار نفر در سوریه بزنند.
حافظ اسد یک شیعه علوی بود و در فرهنگ تشیع، ظرفیت برای خشونت و کشتار، بسیار بیشتر از تسنن است. مشخصه مهم تسنن مدارای بیشتر و مشخصه مهم تشیع سرکوب بیشتر است. به همین دلیل کسی در سوریه جرات نکرد که به خیابان برود و دست به تظاهرات بزند؛ در حالیکه در تمام کشورهای سنی، تظاهراتی در سطوح مختلف انجام شد.
اکنون بنظر میرسد که بعد از تونس و مصر نوبت ایران باشد. ایران بیش از کشور های دیگر آمادگی تغییر و تحول را دارد؛ اما باید تحولات را به صورتی رهبری و مدیریت کرد که تغییرات جدی و ساختاری را تضمین کند.
مردم ایران در گذشته، چند بار تا آستانه پیروزی رسیده اند. اینک باید درس های زیر را در نظر داشته باشند:
۱. در گذشته تظاهرات پیوسته و دراز مدت نبود. این بار تظاهرات باید پیوسته و دراز مدت باشد. مردم باید خود را آماده کنند که که به مدتی طولانی در خیابانها بمانند.
۲. در گذشته مردم حاضر نمیشدند هزینه لازم و کافی به پردازند. این بار، بای حاضر باشند هر هزینه ای لازم باشد به پردازند.
۳. هدف اولیه و نهایی تغییر رژیم نبود. این بار باید هدف اولیه و نهایی تغییر رژیم بهر قیمت باشد.
۴. رهبری مبارزات با کسانی بود که از داخل رژیم بر خاسته بودند. این بار ، رهبری باید با کسانی باشد، که هیچ گونه دلبستگی به رژیم نداشته باشند.
۵. رهبری مبارزات باید منظم و شبکه ای باشد و هر ایرانی باید خود را مسوول مستقیم پیروزی به شناسد.
۶. شعا ر ها باید متوجه ولایت فقیه، خامنه ای و احمدی نژاد باشد.
۷. اخبار مبارزات باید به سرعت به گوش جهانیان برسد.
۸. حد اکثر همکاری بین نیروهای متفاوت انجام گیرد.
۹. از همه اینها مهمتر، مخالفین رژیم باید دور هم جمع شوند و یک بینش ملی برای ایران تنظیم کنند تا همه ایرانیان مطالبات، مسوولیتها و تکالیف خود را به روشنی به بینند و بدانند.
اما ایران یک حکومت دینی دارد که اساس آن بر تشیع صفوی است. ولایت مطلق فقیه به معنی قدرت مطلق فقیه است و خامنه آیی قدرتی دارد که تا کنون هیچ کس در جهان نداشته است. وی مردی کم عقل و بسیار جاه طلب است؛ لکن، تظاهرات گذشته اثبات کرد که بیماری و عذاب وجدان او را تا حد زیادی آسیب پذیر نموده است. در گذشته، دست کم، دوبار، چنان ترسیده بود که نزدیک بود دست به فرار بزند.
ظاهر خامنه ای، رنگ رخسار وی، طرز سخن گفتن او و مجموعه علایم و شواهد نشان میدهد که او بدنی ضعیف و روحیه ای در مانده دارد. بن علی و مبارک که تندرست و سالم بودند نتوانستند یک ماه دوام بیاورند. خامنه ای هم قطعا نمیتواند به مدت طولانی دوام بیاورد. شرایط جهانی هم برای سقوط جمهوری اسلامی مناسب تر شده است. به همین دلیل کار مردم ایران، اکنون از سال های گذشته آسان تر و کم هزینه تر گردیده است.
بهر حال رژیم آماده سقوط است؛ و مردم ایران باید آماده باشند تا فدا کاری لازم را بنمایند تا پیروز شوند. ایرانیان باید بدانند که سرنگونی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر امکان پذیر ترشده است. این فرصت طلاعی را نباید از دست بدهند. عربها دارند تاریخ خاورمیانه را عوض میکنند. ایرانیها هم فرصت یافته اند پس از هزا ر و چهار صد سال تاریخ خود را تغییر دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر